این توجه تقریباً فراگیر و جهانی است و نسبت به دیگر فعالیتهای اجتماعی از اولویت خاص برخوردار است. بررسی تاریخ تحول نظامهای
آموزشی جهان نشان میدهد که برای تحقق این امر، بیشتر کشورهای پیشرو از مطالعات و پژوهشهای تطبیقی در زمینه آموزش و
پرورش بهره گرفتهاند و از آن به عنوان شرط لازم برای طراحی نظامهای آموزشی نوین خویش نام میبرند و بر لزوم و ضرورت این گونه بررسیها قبل از اقدام به هرگونه اصلاحات آموزشی جامع برای رفع نیازمندیهای رو به رشد اقتصادی، فرهنگی و فنی خویش تأکید میورزند.
امروزه متفکران و متخصصان مراکز تعلیم و تربیت بینالمللی بر ضرورت ایجاد این رشتهِ نوین علمی در مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا تأکید میورزند و این تأکید، از اهمیت کار و نقش محققان این رشتهِ علمی در معرفی نظامهای آموزشی موفق جهان، شناخت مسائل آموزش و پرورش، معرفی نوآوریها و روشهای جدید در قلمرو آموزش و پرورش و دستاوردهای شگرف ناشی از آن، حاصل شده است.
گنجاندن درس آموزش و پرورش تطبیقی در برنامهِ درسی دانشجویان رشتههای علوم تربیتی، مدیریت و برنامهریزی آموزشی و علوم اجتماعی در کشور ما حدود سی سال سابقه دارد، لیکن تاکنون به علل عدیده از جمله ضعف آگاهی و اطلاع دقیق از هدفها و کاربرد واقعی بررسیهای تطبیقی آموزش و پرورش و یا دسترسی نداشتن به مطالعات نوین تطبیقی که پژوهندگان معاصر به عمل آوردهاند، این رشتهِ علمی جایگاه به حق خود را به عنوان ابزار لازم برای توسعه و اصلاحات بنیادین آموزشی به دست نیاورده است.
ولی با این حال امیدواریم اینگونه مطالعات با توجه به تأکیدی که برنامهریزان آموزش عالی کشور دارند، بسط و توسعهِ بیشتری یابد و پژوهندگان آموزش و پرورش تطبیقی کشورمان در راستای معرفی این دانش نوین از طریق تألیف و نگارش کتاب و نشر آثار خویش همت گمارند. در حال حاضر، کشور ما یکی از مراحل مهم و اساسی و در عین حال حساس و دقیق خود را در زمینهِ توسعهِ آموزش و پرورش میگذراند. بدیهی است به موازات بسط و توسعهِ نهاد آموزش و پرورش باید به مطالعات تطبیقی آموزش و پرورش دست زد، زیرا اینگونه مطالعات زمینه را برای انتقاد و رفع مشکلات نظام آموزش و پرورش فراهم میکند و ادارهکنندگان چنین دستگاهی را در کشف وتحلیل مسائل تربیتی یاری میدهد. به سخن دیگر، آگاهی از تغییرات و اصلاحاتی که در نظامهای تربیتی کشورهای دیگر رخ داده است و مشکلاتی که آنان در اصلاح و توسعهِ آموزش و پرورش خویش داشتهاند و آشنایی با روشها و تدابیری که برای حل این مشکلات به کار بردهاند میتواند ما را در شناسایی مسائل آموزشی و اتخاد تدابیر شایسته برای حل و فصل رضایتبخش آنها، خصوصاً در زمانی که در اندیشهِ بنیاد نهادن نظام نوین آموزشی هستیم، یاری دهد. همچنین این امر میتواند این امکان را فراهم نماید که با ژرفاندیشی نسبت به اصلاحات آموزشی بنگریم و در مقام قانونگذار، برنامهریز و مجری طرحهای آموزشی و ادارهکنندگان کانونهای تعلیم و تربیت با گامهای استوار و سنجیده حرکت خویش را در تأمین خیر و صلاح عمومی آغاز کنیم و همان تجارب را که دیگران با صرف زمان و سرمایهگذاری وسیع به دست آوردهاند، به علت بیاطلاعی، دوباره حاصل ننماییم.
بیسبب نیست که در جوامع پیشرفته و حتی مترقی جهان، هر روز بر وسعت مطالعات و پژوهشهای تطبیقی در آموزش و پرورش بر شمار کانونهای علمی که این قبیل بررسیها را در سرلوحه اشتغالات خویش قرار دادهاند اضافه میشود و سیر تکاملی در این زمینه همچنان ادامه دارد و شمول اینگونه بررسیها از نظر جغرافیایی و منطقهای نسبت به گذشتهِ نه چندان دور فراگیر شده است.
- بیان ضروریات آموزش و پرورش تطبیقی
آموزش و پرورش تطبیقی یکی از رشتههای علوم تربیتی است که موضوع آن تجزیه و تحلیل و شناخت شباهتها و تفاوتهای موجود میان پدیدهها، نهادها و نظامهای آموزشی است. این شناخت و تفسیر آن باید در متن اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رویدادهای تربیتی انجام گیرد. این تعریف چند نکته مهم را در خصوص ضرورت و اهمیت مطالعات و پژوهشهای تطبیقی در آموزش و پرورش طرح میکند:
▪ آموزش و پرورش تطبیقی علمی است چند رشتهای. محقق آموزش و پرورش تطبیقی با این که لازم است در یک زمینهِ خاص مرتبط با موقعیتهای تربیتی اطلاعات تخصصی داشته باشد اما باید از زمینههای دیگر نیز مطلع باشد. در واقع، این به ماهیت رویدادها و موقعیتهای آموزشی مربوط میشود که به جهت پیچیدگیشان لازم است از ابعاد متفاوت ولی مکمل به آنها نگاه شود.
▪ آموزش و پرورش تطبیقی منجر به شناخت میشود. این شناخت به جز آن که سبب توسعهِ دانش آموزش و پرورش تطبیقی میشود، چگونگی و چرایی موقعیتهای تربیتی را به مسئولان و مربیان نظامهای آموزشی میشناساند.
▪ از بُعد روششناسی، نگرش مقایسهای باعث میشود پژوهشگران نظامهای آموزشی از شباهتها و تفاوتهای موجود در میان پدیدههای آموزشی آگاه شوندوازهرگونه نگرش افراطیدرپذیرشیاردالگوهای مو فق نظامهای آموزشی دیگر دوری جویند.
▪ آموزش و پرورش تطبیقی میتواند پوپایی نظامهای آموزشی را برای مدیران و عاملان آنها روشن سازد. نمیتوان نظامهای آموزشی را بدون شناخت و پذیرش پویایی و پیچیدگی پدیدههای آموزشی از <بیرون> اداره کرد.
▪ آموزش و پرورش تطبیقی به بهبود نظامهای آموزشی نیز کمک میکند. مسئولان نظامهای آموزشی با شناخت وضعیت گذشته و موجود این نظامها میتوانند بهتر عمل کنند.
▪ یکی از یافتههای مهم پژوهشهای تطبیقی در آموزش و پرورش این است که نظامهای آموزشی در ارتباط دائم و لازم با دیگر نظامهای پیرامون (فرهنگ، اقتصاد و سیاست...) عمل کند؛ از اینرو نمیتوان پیرامون مدرسه حصاری کشید تا دانشآموزان را جدا از متن جامعه تربیت کرد.
رشته های تحصيلي در دوره دوم متوسطه...
ما را در سایت رشته های تحصيلي در دوره دوم متوسطه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : iran-class بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:57